Web Analytics Made Easy - Statcounter

همشهری آنلاین- زهره حاجیان: درست مثل زیارت کربلا می‌ماند که زائر بار اول از شوق زیارت و رسیدن به حرم سر از پا نمی‌شناسد و وقتی برمی‌گردد تازه متوجه می‌شود کجا بوده و چه نعمتی شامل حالش شده، اینجاست که دلش در سینه بی‌قراری و آرزوی رفتن دوباره دیوانه‌اش می‌کند. حالا حکایت این روزهای جوانانی است که برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) راهی سوریه می‌شوند و در مقابل دشمنان می‌ایستند و با وجود زخم‌ برداشتن برای رفتن دوباره روزشماری می‌کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

محسن رفیعی خالدآبادی با تأکید می‌گوید: «به محض اینکه حس دستم برگردد، دوباره برای دفاع به سوریه خواهم رفت.» ۲۸ ساله است و مانند همه ۲۸ ساله‌هایی که عشق به دفاع از حرم حضرت زینب(س) بی‌تابشان کرده، بی‌قرار است و پریشان. با او هم‌کلام شدیم تا راوی دلاوری‌های مدافعان حرم برای ما باشد.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

خودم را آماده کرده بودم

شاید سخت‌ترین روزها برای محسن روزهایی بود که برای اعزام به سوریه تلاش می‌کرد و هر بار به در بسته می‌خورد. می‌گوید: «شاید عده‌ای فکر کنند که اعزام به سوریه آسان است و شرایط سختی ندارد، اما اشتباه می‌کنند. من و چند نفر از دوستانم برای ثبت‌نام به ده‌ها پایگاه سر زدیم و مدارک‌مان را به ۵ مرکز تحویل دادیم و شاید کمتر کسی باور کند که بیشتر از ۲۰۰ هزار تومان برای کپی مدارک‌ها هزینه کردیم تا بالاخره یکی از دوستان هم‌محله‌ای واسطه شد و در مرکزی ثبت‌نام کردیم. باورمان نمی‌شد. چند روز بعد هم برای آموزش اعزام شدیم.»

این جانباز مدافع حرم می‌گوید: «از دوستانم که در کربلا بودند خواستم برای موفقیتم دعا کنند. آنها حتماً در سامرا و کربلا برایم دعا کردند که نامم را نوشتند و دوره آموزشی را با موفقیت گذراندم و خودم را برای شرایط سخت دفاع از حرم از در سوریه آماده کردم.»

موافقت پدر و مادر با رفتن پسر

محسن به روز قبل از اعزام به سوریه ‌اشاره می‌کند و می‌گوید: «مادر و پدرم را به حرم شاه عبدالعظیم(ع) بردم. زیارت کردیم و وقتی سوار ماشین شدیم گفتم زیارت کردید؟ حالا یک زیارت هم مرا طلبیده. فکر کردند به کربلا می‌روم. گفتم حضرت زینب(س) مرا طلبیده. فردا عازم هستم. شما را به صاحب این گنبد نه نگویید... د. مادر گریه می‌کرد و پدر فقط روبه‌رو را نگاه می‌کرد.» پدر این جانباز در این‌باره می‌گوید: «ما در مقابل گنبد و حرم حضرت عبدالعظیم حسنی حرفی نزدیم و با اعزام محسن موافقت کردیم، چراکه با مقوله جبهه و جنگ در ۸ سال دفاع‌مقدس آشنا بودم.»

محسن می‌گوید: «شهید مرتضی کریمی باعث رسیدن من و چند نفر دیگر از هم‌محله‌ای‌ها به آرزوهایم شد. او چند روز زودتر از ما رفته بود تا شرایط اسکان بچه‌ها را فراهم کند و من با عده زیادی از دوستان که آموزش‌های تخصصی را دیده بودیم اعزام شدیم.»

شبیه روزهای ۸ سال دفاع مقدس

این جانباز مدافع حرم می‌گوید که چند نفر دیگر از دوستانش هم فردای روز اعزام او به منطقه آمدند: «دوستی داشتم که خانه‌شان محل آماده شدن بچه‌ها بود. مادر این دوستم هم همکاری می‌کرد و لباس‌های خاکی و کثیف بچه‌ها را که از آموزش می‌آمدند می‌شست و اتو می‌کرد. در منزل آن دوستم لباس شخصی می‌پوشیدیم و به خانه می‌رفتیم تا خانواده‌ها نگران نشوند.»

انگار این یک قانون و رسم است که روز اول رسیدن به سوریه به زیارت حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) می‌روند. توصیف زمانی که بچه‌ها در حرم هستند و مداحی و سینه‌زنی و عزاداری می‌کنند بسیار سخت است، چراکه همه با عشق به حضرت زینب(س) و شوق دفاع از حرم، از صمیم دل عزاداری می‌کنند. او می‌گوید که مقابله با نیروهای دشمن در سوریه و دفاع از حرم درست شبیه روزهای ۸ سال دفاع‌مقدس است.»

نگهبانی از شب تا صبح در حلب

محسن می‌گوید: «آن چیزی که میان دفاع حالا و ۸ سال دفاع‌مقدس مشترک است از جان گذشتگی و دفاع جانانه نیروهای ماست که با همه توان دفاع می‌کنند و بیشترشان در این راه شهید می‌شوند.» او با بیان این مطلب می‌گوید: «فاصله دمشق تا حلب به اندازه فاصله تهران تا بندرعباس بود. با ۳ اتوبوس به طرف حلب راه افتادیم و به شهر «همس» رسیدم. همس شهر ویرانه‌ای با ساختمان‌های بلند بود. در حلب شب‌ها تا صبح نگهبانی می‌دادیم.»

او به روحیه خوب و ازخود گذشتگی بچه‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: «یک بار شهید مدافع حرم حسین امیدواری، تمام شب را پست داده بود و دلش نیامده بود بچه‌ها را برای پست بیدار کند.» او می‌گوید: «بعضی روزها باید به خط می‌رفتیم و برای این کار، یک رزمنده باید می‌توانست اسلحه و فشنگ اضافه و نارنجک و گلوله ۶۰ و... را حمل کند. مسافت زیادی را پیاده‌روی می‌کردیم تا توانایی‌مان سنجیده شود.»

شاهد از خودگذشتگی خیلی‌ها بودم

محســـن می‌گوید: «مرتضی کریمی و مجید قربانی همان روزی که مجروح شدم به شهادت رسیدند. گلوله به دست راستم خورد. اول از شدت داغی نفهمیدم و وقتی به پیشنهاد مرتضی کریمی، کاپشن را از تن من در آوردند لخته خون بزرگی از آستینم بیرون ریخت.»

محسن در ادامه با اشاره به اشتیاق نیروهای ایرانی برای حضور در سوریه می‌گوید: «به جرئت می‌توانم بگویم که بیشتر نیروها به‌صورت بسیجی و داوطلبانه برای دفاع از حرم می‌روند و پولی دریافت نمی‌کنند. زمانی که می‌شنوم که برخی از مردم زود قضاوت می‌کنند و این مسائل را بیان می‌کنند دلم می‌گیرد چراکه من خودم شاهد این ازخود گذشتگی‌ها بوده‌ام.»

----------------------------------------------------------------------------------------------

*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۱۸ در تاریخ ۱۳۹۵/۰۸/۱۶

کد خبر 776870

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: ۸ سال دفاع مقدس دفاع از حرم حضرت زینب س حرم حضرت بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۷۶۳۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ارتش ترکیه نیروی کمکی به شمال سوریه اعزام کرد

به گزارش گروه سیاست خبرگزاری علم و فناوری آنا، درگیری‌ها و حملات بین گروه‌های مخالف و نیروهای نظام سوریه ادامه دارد و فضای پرتنشی در شمال غرب سوریه حاکم است. ارتش ترکیه پس از اینکه هیئت «تحریر الشام» از پاسخگویی به درخواست این کشور برای ایجاد نقاط مرزی خودداری کرد، نیروهای کمکی به منطقه اعزام کرد.

منابع سوری گفتند: ارتش ترکیه نیروهای کمکی را به گذرگاه «الغزاویه» اعزام کرد که این گذرگاه، مناطق تحت کنترل هیئت «تحریر الشام» در ادلب را از حومه غربی آن جدا می‌کند. هم‌زمان یک کاروان نظامی متعلق به هیئت تحریرالشام شامل ده‌ها نیروی مسلح با سلاح‌های سنگین از حومه ادلب به سمت گذرگاه مذکور حرکت کرد.

این منابع سوری توضیح دادند که تقویت‌های متقابل پس از آن صورت گرفت که تحریر الشام درخواست طرف ترکیه را رد کرد؛ این درخواست به ایجاد نقاط مرزی تحت نظارت نیروهای «گارد مرزی» ارتش ملی تحت حمایت ترکیه در کنار نیروهای خود ترکیه با هدف محدود کردن عملیات قاچاق انسان به خاک این کشور ارتباط می‌یافت.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • سهمیه ارز مسافران حج چقدر شد؟
  • از باستان‌شناسی خلیج‌فارس غافل مانده‌ایم
  • چند نفر به حج عمره اعزام می‌شوند؟
  • برخی برای حج ۳۰ سال در نوبت خواهند ماند | برخی از آنها چشمشان به کعبه نمی‌افتد و از دنیا می‌روند!
  • ارتش ترکیه نیروی کمکی به شمال سوریه اعزام کرد
  • بعد از ۹ سال وقفه؛ چند نفر به حج عمره اعزام می‌شوند؟
  • آخرین اخبار حج تمتع ۱۴۰۳ / سهمیه ارز زائران اعلام شد + جزئیات
  • سهمیه ارز مسافران حج مشخص شد
  • عزیمت ۳ کاروان از مازندران به عمره مفرده
  • تصاویری از لحظه انهدام خودروهای زرهی تروریست‌ها در سوریه